دلایلی که گنجاندن « شرط داوری » در قراردادها را یک شرط دردسر ساز تلقی می نماید
اولا ؛ اگر صرفا یک داور تعیین شود ، با توجه به اینکه نظارتی بر روی کار و حسن نیت او نیست ، ممکن است گرایشی به سمت یکی از طرفین اختلاف داشته باشد .
ثانیا ؛ اصولا شرط داوری بدون تعیین داور در قراردادها گنجانده می شود که در این صورت
1)ابتدا باید طرفین در تعیین داور مرضی الطرفین توافق حاصل کنند که پس از شروع اختلاف عملا توافق در تهیین یک داور مشخص دشوار می شود .
2) اگر توافق حاصل نکردند ، باید یکی از طرفین برای دیگری در مورد تعیین داور مرضی الطرفین با قید مشخصات داور خاص ، آن داور را به طرف مقابل پیشنهاد دهد و اگر طرف مقابل قبول نکرد باید دادخواست تعیین داور به دادگاه تقدیم شود و دادگاه داور رای طی یک رایی که قابل تجدیدنظرخواهی هست مشخص کند که ممکن است مدت زیادی تا قطعیت تعیین داور طول بکشد
ثالثا ، رایی که داور صادر می کند ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه بدوی می باشد و رای دادگاه بدوی در مورد بطلان یا عدم بطلان رای داوری در دادگاه تجدید نظر قابل اعتراض می باشد که این ممساله نیز زمان بر می باشد .
ــــ توصیخ می شود که در قرارداد شرط داوری حذف شود ، هرچند که رویکرد قوه قضائیه بر این است که داوری را گسترش دهد ، اما به نظر می رسد با توجه به دست و پاگیر بودن شرط داوری و مواردی که بیان شد ، در قراردادها شرط داوری نگنجانید !!!!!!!